باور مرگ

وقتی آن قدر به او نزدیک می‌شوی که حساب دمای بدنش، تعداد ضربان قلبش، میزان اکسیژن خونش، اندازۀ قند و چربی‌اش را می‌دانی، با هر نفسی که می‌کشد، نفس می‌کشی و تک تک لحظات شبانه روزت با او گره می‌خورد و در کنارش و یا به یادش هستی، وقتی آخرین عکس‌ها و فیلم ها را از او می‌گیری؛ از مرگ، از فکر مرگ فرار می‌کنی، باورش نداری.

وقتی از تو جدایش می‌کنند، وقتی در کنارت نیست، وقتی برای تماشا و لمس و بوییدنش التماس می‌کنی، وقتی هرساعت که می‌گذرد، حالش بدتر است و زخمی تر، وقتی ناامیدت می‌کنند، وقتی دعا می‌کنی و اشک می‌ریزی، وفتی در دلت فریاد می‌کشی و کمک می‌خواهی، وقتی هر لحظه قلبت می‌تپد و شب و روزت یکی می‌شود، وقتی به زمین و زمان چنگ می‌زنی و متوسّل می‌شوی که نگهش داری، رفتنش را باور نداری.

یک بعد از ظهری هم وقتی دلت شور می‌زند و ناگهان خبر می‌آورند که تمام شد! باز هم باورت نمی‌شود ولی دیگر نگران تعداد ضربان قلبش، اکسیژن خونش، حرارت بدنش و... نیستی. حالا فکر می‌کنی به مراسم و بایدها و نبایدها، به تعاملات و به این که باید چه کرد و کجا رفت. وقتی سر خاک، صورت ماهش را نشانت می‌دهند، وقتی معصومیّت و زیبایی‌اش هزار برابر شده لای آن پنبه‌ها و پارچه‌ها، وقتی چشم‌های قشنگ و مهربانش بسته است و آرام و بی صدا خوابیده، وقتی همراه با روضه و صدای گریه و همهمه، سنگ‌های لحد را می‌چینند، وقتی خاک‌‌های سرد را می‌ریزند و از برابر چشمانت محو می‌شود، وقتی آدم‌های دور و نزدیک تسلیت می‌گویند، وقتی مجبور می‌شوی آن‌جا رهایش کنی و او زیر خروارها خاک خوابیده و تو این بیرون نفس می‌کشی و حرف می‌زنی و راه می‌روی، باز هم باور نداری که نیست که دیگر نیست. سوم و هفتم هم می‌آید و می‌رود و تو هنوز معنای دل‌تنگی را نفهمیدی، خوب نفهمیدی! هنوز نمی‌دانی که واقعاً چه بلایی بر سرت آمده. وقتی لباس‌هایش، کفشش، تختش، داروهایش و... هرچه مال اوست را جمع می‌کنی و رد می‌کنی و یا کنار می‌گذاری، وقتی هرچقدر گریه می‌کنی، خالی نمی‌شوی و آرام نمی‌شوی، باز هم هنوز باور نکردی، هنوز نپذیرفتی.

چهل روز و شب می‌گذرد و تو حالا برای دیدنش یادگرفتی که به یک قطعه سنگ سفید نگاه کنی، برای لمس کردنش، به یک تکّه سنگ سرد دست بکشی، برای بوییدنش، خاک را ببوسی. چهلم هم می‌گذرد و او همچنان نیست. واقعاً نیست. طوری رفته که انگار اصلاً  نبوده، رفته و تکّه بزرگی از قلبت را کنده و با خودش برده. هر روز و شب با حجم عظیمی از دلتنگی و اندوهِ فقدانش می‌خوابی و بیدار می‌شوی و هر بار رنجت عمیق تر، شدیدتر و واقعی‌تر می‌شود.    

او یک دختر و زن معمولی نبود، بعدتر یک مادر غریزی هم! باشکوه بود و زیبا، در سیما و رفتار، در نگاه و ارتفاع روح. در پانزده شانزده سال پایانی عمرش هم، پاک بود و معصوم. بی اغراق چون فرشته‌ها... من یکی از کم نظیرترین مادران جهان را داشتم و از دست دادم... به قول شهریار: ای وای مادرم ...

می‌دانم که یک سال و اندی بود که ننوشته بودم. حالا هم هر چه در دلم بود، قلمی کردم و این اندازه تلخ است! ببخشید! صبر کردم که چهلم هم بگذرد و شاید آرام شوم و نشد. نوشتم برای ثبت در تاریخ...  نمی‌دانم هنوز کسی نشانی این خانه را دارد یا نه و یا به آن سر خواهد زد یا نه ولی می‌خواهم دوباره گاهی بنویسم برای دلم و شاید دوباره آب‌گینه را آب و جارو کردم.

سلام

و

برای آرامش قلبم التماس دعا دارم و اگر مایل بودید و حوصله‌اش را داشتید، برای عزیز از دست رفته‌ام، منّت‌دار یک صلوات هستم.  

۱۱ ۸

وَ آخِرُ دَعوانا أَنِ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِین

    خرداد ماهِ ۱۳۹۳ بود که آب‌گینه آغاز شد و حالا در تیرماه ۱۳۹۹ به پایان رسید. به قولِ بی‌دل: 

ز بعدِ ما نه غزل نی قصیده می‌ماند
      ز خامه‌ها دو سه اشکِ چکیده می‌ماند

     از پروردگارِ عالم و حجّت بر حقّش طلبِ عفو و بخشش و استمداد دارم و از شما دوستانِ محترم و عزیزم هم حلالیّت می‌خواهم. اگر از آب‌گینه آزرده هستید و حقّی بر گردنش دارید، پوزش می‌خواهم و به حرمت و محبّتِ اجداد مطهّرش بر او ببخشایید!

                                و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته

جنگِ مذهبیِ سی ساله

_ مفهومی داریم به نامِ جنگِ مذهبیِ سی ساله که دو سه سالِ آن گذشته و بیست و اندی باقی است...

_ سطحِ تهدیدِ آمریکا در بابِ ایران، از میز به مرکزِ مأموریّت تغییر کرده‌است...

_ ناتوی عربی: در مرداد 1385، «توماس برنت»، در کنفرانسی کتابِ خود به نامِ «نقشۀ جدیدِ پنتاگون» را معرّفی کرد و در آن گزارش، بیان کرد که کلیدِ گشایشِ خاورمیانه و یا جهانِ اسلام، ایران است و سناریویی را با ده مؤلّفه تشریح کرد که باید ناتوی آسیایی شکل بگیرد و تا سال 2020، رژیمِ ایران عوض شود و سیستمی امنیّتی و یک پارچه در تمامِ جهان شکل گیرد... 

دیروز، در برنامۀ محترمِ «راز»، آقای «نادر طالب‌زاده» با دکتر «حسن عبّاسی»، در بابِ چراییِ حمله به مجلس و... گفتگو داشتند و چند سطرِ بالا، طرحِ ابتداییِ بحث است و ذیلِ آن، توضیحات و اطّلاعاتِ بسیار خوبی داده‌می‌شود. پیشتر در همین آبگینه نوشته‌بودم که از شریف‌ترین و محترم‌ترین برنامه‌های تلویزیونِ ما، کارهای «عصر»، «راز»، «افقِ نو» و... است.  

پیشنهاد می‌کنم که گوش کنید و یا ببینید: (+)   

 

_ 13، 14 و 15 ماهِ مبارک، وقتِ خواندنِ دعای «مجیر» است. دعا بس زیباست و سراسر تسبیح و تقدیس. مجیر را هم که می‌دانید؛ یعنی زنهاردهنده، پناه‌دهنده و فریادرس...

۶ ۵

دربارۀ فیلمِ «روزهای صفر» (Zero days)

کم‌تر از یک ماهِ پیش، فیلمِ مستندی به نامِ «روزهای صفر» (Zero days) + منتشر شد که توسّطِ «آلکس گیبنی» ساخته شده است. او کارگردانِ مستندسازی است که فیلم‌هایی دربارۀ شکنجۀ زندانی‌ها در زندان‌های آمریکا و آزار و اذیتِ جنسیِ کشیش‌های کاتولیک هم ساخته و درواقع یک مستندسازِ سیاسی است.

 

مستندِ «روزهای صفر» در بابِ جنگِ سایبریِ آمریکا و اسرائیل علیهِ ایران است و از پیچیده‌ترین حملۀ سایبری که تا به حال، علیهِ تشکیلاتِ صنعتی یا نظامیِ یک کشور انجام شده، حرف می‌زند. این فیلم در جشنوارۀ برلین، نامزدِ دریافتِ خرسِ طلایی و نشانِ بهترین فیلم هم شد.

 

برنامۀ «عصر» به کارگردانیِ دکتر «نادر طالب‌زاده»، با دعوت از دکتر «حسن عبّاسی» به بررسی و تحلیلِ این فیلم پرداخته است

خلاصه‌ای از فیلم:
کارگردان ویروسی به نامِ «استاکس‌نت» را معرّفی می‌کند که سالِ 88، توسّطِ یک لب‌تاپِ آلوده، واردِ سیستم‌های کنترل و تأسیساتِ هسته‌ای نطنز شد و سانتریفیوژهای بسیاری را از کار انداخت... (به راحتیِ آب‌خوردن!)
در فیلم خواهید دید که غربی‌ها چطور دقیق و جزء به جزء از همۀ اقدامات و تحرّکاتِ ما در نطنز خبر داشتند و وقتی دانشمندانِ جوانِ ما بی‌خبر از همه‌جا، هرچه می‌کردند و بالا پایین می‌شدند که یعنی چه اتّفاقی افتاده و دلیل را نمی‌یافتند، آن‌ها از طریقِ دوربین‌های سازمانِ ارژی اتمی که برای کنترل ماِ  و ایجادِ اعتمادسازی! در تآسیسات قرار گرفته، مشغولِ تماشا  بودند و لبخند می‌زدند! وقتی در فیلم می‌دیدم که یک مُشت حرامیِ خبیث، تک‌تکِ رفتارها و حرکاتِ ما را درخانۀ خودمان تحتِ نظر دارند، یادِ حرف‌های جنابِ «روحانی» و علاقه‌اش به افزایشِ ارتباطِ حسنه با آمریکا و جهان افتادم و داشتم دق می‌کردم، شهدایی که جان دادند، خون ریختند تا کشور و مردم سَرشان بالا باشد و محتاجِ دشمن نباشیم ولی این حضرات... هرچقدر رهبری در گوش‌شان از نفوذ خواند، هرچقدر ملّت تظاهرات و تحصّن و اعتراض کرد، باز آن‌ها در وین، با دشمن، مشغولِ قدم‌زدن و دست‌دادن و گفتن و خندیدن شدند و هنوز هم احمقانه و به احتمالِ زیاد خیانت‌کارانه! از ثمراتِ برجام می‌گویند و راه به راه به آن‌ها التماس می‌کنند، حالا که ما به همۀ تعهّدات‌مان عمل کردیم، شما هم آقایی کنید و تحریم‌هایتان را قدری زودتر بردارید!     

_ خواهش می‌کنم و حتماً وقت بگذارید و به عنوانِ یک ایرانی، یک مسلمان این برنامه را ببینید. +

_ نسخۀ اصل و کاملِ «روزهای صفر» هم با زیرنویسِ فارسی در اینترنت قابلِ دانلود است. راستش من تابِ تماشای تمامش را نداشتم. تیزرِ خارجیِ فیلم را که دیدم، داشتم دیوانه می‌شدم... +

_ راستی! پُرواضح است که کارگردان بی‌هماهنگی و اجازۀ آمریکا و اسرائیل نمی‌توانست این فیلم را بسازد و هدف‌شان هم از ساختِ آن در پایانِ فیلم روشن می‌شود؛ چرا که مفصّل ما را تهدید می‌کنند و از ویروسی جدیدتر به نامِ «نیتروزئوس» می‌گویند که قرار است در وقتِ جنگِ احتمالیِ ایران و اسرائیل، همۀ کشور را موردِ حمله قرار دهد... کارگردان خودش البتّه در مصاحبه‌ای می‌گوید، منابعی در اختیارِ من گذاشتند تا این فیلم را بسازم و  آژانسِ امنیّتِ ملّیِ آمریکا به مردمش ثابت کند، سلاح‌هایی که می‌سازد، بسی قدرتمندتر از تصوّر است...  +

 

                  سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَیّ مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ

 

* برای قلبِ بیمار دکتر «طالب‌زاده» هم دعا کنید! او یکی از سرمایه‌های عزیزِ ماست! خدا او را حفظ کناد!

** دلم می‌خواست با تمرکز و تحقیقِ بیشتر و تماشای کاملِ فیلم و نثری بهتر، این یادداشت را می‌نوشتم. به قولِ جلال: رها کنم... مهم این است که خبر و نشان به دستِ آشنا رسد!

بعدنوشت: یک یادداشتِ خواندنی در این موضوع: +

۸ ۳

خیلی فوری!

     یکی از شریف‌ترین و محترم‌ترین برنامه‌هایی که تلویزیون پخش میکند، برنامۀ «عصر»، کارِ «دکتر نادر طالب‌زاده» است. او و گروهِ همکارش، حقیقتاً مهم‌ترین و تازه‌ترین مباحث و مسائلِ روزِ جهان که با اسلام و انقلاب در ارتباط است را به شکلِ علمی و مستند و با دعوت از کارشناس‌های درجه یک و آگاه واکاوی می‌کند و با این درجه از اهمّیّت و کاربُرد و تخصّص، درنهایتِ تواضع و فروتنی و بی‌حاشیه سال‌هاست که مشغول است و متأسّفانه آنطور که شایسته و بایستۀ این برنامه است برایش تبلیغ و تشویق وجود ندارد. حالا که این‌ها را می‌نویسم، یک ربعِ دیگر؛ ساعتِ 16، شبکۀ افق برنامۀ اخیرِ عصر را بازپخش می‌کنند. خواهش می‌کنم نقداً این برنامه را دریابید و ببینید که دشمنِ ما چه اندازه خبیث است و تا مسموم‌کردنِ آبِ زمزم و ساختنِ ویروسی برای پایین‌آوردنِ مود و حالِ عبادیِ ما هم پیش رفته! دکتر «علی کرمی» بسیار زیبا و مستند در بابِ تاریخِ جنایتِ بیولوژیکِ آمریکا صحبت می‌کند...    اگر دیر رسیدید، لینکِ فیلمِ این برنامه: +، توضیحاتی در بابِ تهدیداتِ نوین علیهِ مسلمانان:  + 

از هفتۀ پیش می‌خواستم در بابِ «عصر» و دکتر و بحثِ بسیار مهمِّ جنگِ سایبری و توضیحاتِ «حسن عبّاسی» بنویسم که نشد و تنبلی هم کردم البتّه. شما فعلاً این قسمتِ اخیر را تماشا کنید. من این‌جا یادداشتِ جدید را می‌نویسم اِن‌شاءلله.    

_ از سخنانِ دکتر کرمی: سه هفته پیش از حجِّ سالِ گذشته، من سخنرانی کردم و هشدار دادم که امسال حجّاج امنیّت ندارند و کاش ایرانی‌ها در آن شرکت نکنند ولی رفتند و آن فاجعه رخ داد و بسیاری از نخبگانِ ایرانی را از دست دادیم! پس از فاجعه هم یک مقالۀ علمی در بابِ این حادثه نوشته نشد و سازمانِ حج و زیارت با این همه قدرت و امکانات تاکنون چه کرده است؟!

_ یادم هست وقتی عمره مشرّف شده بودم، در حَرم و سعی صفا و مروه و در مدینه، لب به آبِ زمزم نزدم. دلم برنمی‌داشت که از آن ظرف‌ها و آبخوری‌های وهّابی‌ها آب بخورم! حالا فهمیدم که آب‌ها آلوده بود... 

۵ ۲

عمو سامِ لعنتی (UNCLE SAM GODDAMN)

      کنفرانسِ «افقِ نو»؛ گردهماییِ دانشمندان و اندیشمندانِ معترض به سیاست‌های استکباری «آمریکا» در سراسرِ جهان است که برای اوّاین‌بار، در ایران و در سه سالِ اخیر برگزار شده و از جمله دبیران و دست‌اندرکارانِ اصلیِ آن «نادر طالب‌زاده» است. (او از معدود برنامه‌سازانی است که از سال‌ها قبل، دغدغۀ جهانی‌شدنِ اسلام و انقلاب را داشته و دارد. حدودِ ده سال در آمریکا زندگی و تحصیل کرده و با آغازِ انقلابِ اسلامی به کشور بازگشته و فعّالیّت‌های فرهنگیِ خود را آغاز کرده‌است. فراز و نشیبِ زندگی و کارنامۀ کاری و علاقه‌مندی‌های او، به نوبۀ خود بسیار جالب است که البتّه مجالِ دیگری می‌خواهد.) 

 این همایشِ افقِ نو که به ابتکارِ ایران برپا شده، برکاتِ بسیاری دارد و «از شخصیّت‌های چپ گرفته تا وطن‌پرستانی که کشورِ خود، آمریکا را دوست دارند امّا به سیاست‌های آن معترض هستند، تا برخی از کشیشان و همین‌طور کسانی که به شدّت منتقدِ لابیِ اسرائیل و شبکۀ صهیونیستی در غرب هستند، در آن حضور دارند امسال البتّه تمرکزِ آن بر روی تبعیضِ نژادی و زندگیِ سیاه‌پوستان در آمریکا بود.

(یک روضۀ مفصّلی هم وجود دارد برای آن‌که دولتِ اعتدال در سال‌های قبل، چقدر برای برگزاریِ آن کارشکنی کرد و تا مرزِ تعطیلی رفت و...)

      مقدّمۀ بالا را آوردم که بگویم، چند شبِ پیش از شبکۀ سه برنامه‌ای تحتِ همین نامِ افقِ نو پخش شد، با مجری‌گریِ طالب‌زاده که مهمانی از آمریکا داشت به نامِ «برادر علی»؛ او یک مسلمانِ به احتمالِ زیاد شیعه و البتّه یک خوانندۀ جوانِ رپ است که کارهایش بسیار موردِ اقبالِ مردمِ جهان قرار گرفته‌، به‌خصوص آهنگِ «عمو سامِ لعنتی»اش که هزاران لایک دریافت کرده و کلّی تشویق و تحسین شده‌است! وقتی تصویرِ او و لباسِ مشکی‌اش بابتِ ماهِ عزای «سیّدالشّهدا» را تماشا می‌کردم و وقتی ماجرای انتخابِ اسمش «برادر علی» را تعریف می‌کرد و این که به خاطرِ این اسم، سازمانِ امنیّتِ آمریکا او را آزار داده‌است، با چشمِ تر فکر می‌کردم که خدای من، می‌شود آن سرِ دنیا بود، آمریکایی بود و رَپ‌خوان بود، ولی محبّ و سربازِ «امیرالمؤمنین» هم بود و برای استکبار، در قلبِ استکبار نسخه پیچید.

 

 

 

لینکِ مصاحبۀ کامل با برادر علی در شبکۀ سه. +
لینکِ رپ‌خوانیِ برادرعلی در کنفرانسِ افقِ نو +
لینکِ آهنگ و کلیپِ اصلی در یوتوب (
UNCLE SAM GODDAMN)  +

 

 


ترجمۀ بخشی از آن آهنگ:
عموسامِ لعنتی
به ایالاتِ مارها خوش آمدی؛ سرزمینِ دزدها، خانۀ برده‌ها
گاردِ امپراطوریِ بزرگ، جایی که دلار مقدّس است
دود و آیینه، نوار و ستارگان، به نام خدا، صلیب دزدیده شد
خون‌ریزی، نسل‌کشی، تجاوز به عنف، کلاه‌برداری
به نامِ قانون، قانونی که نوشته‌شد
سرزمینِ پادشاهیِ توحّش، نیروی کارِ وارداتی، نیرویِ کارِ وارداتیِ شکنجه‌شده
آلامی که هرگز التیام پیدا نکرد، زخم‌هایی که هرگز خوب نشد
هیچ‌چیز نمی‌تواند شما را نجات دهد
به ایالاتِ مارها خوش آمدی؛ سرزمینِ دزدها، خانۀ برده‌ها
گاردِ امپراطوریِ بزرگ، جایی که دلار مقدّس است
سرزمین‌های دیگر هم موردِ تجاوز قرار گرفتند
بچّه‌ها رنج کشیدند، بچّه‌ها کشته‌شدند، بچّه‌ها با نفرت به دنیا آمدند
به ایالاتِ مارها خوش آمدی، سرزمینِ دزدها، خانۀ برده‌ها...

۰ ۱
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد

وَ

عَجِّل فَرَجَهُم!