حکومت اسلامی!

      بدترین و زشت‌ترین جنبۀ اتّفاقاتِ اخیراین بود که همه چیز به پای خدا و پیغمبر نوشته شد! درست چون چهل و اندی سالِ گذشته!

     پیش‌تر هم البتّه همۀ کاستی‌ها، نواقص، دزدی‌ها، تبعیض‌ها، کم‌فروشی‌ها و اشتباهات سهوی و عمدیِ جانی، مالی، محاسباتی، مهندسی و... همه در همین حکومت اسلامی! رخ می‌داد و به نام روحانیّت و معنویّت و تقدّس تمام می‌شد ولی دیگر این‌قدر محسوس و عینی و وسط خیابان، ملّت به جان هم نیفتاده بودند و پا و دستِ کمی تا قسمتی خونینِ طرفِ حاکم و پُر قدرتِ ماجرا که داعیه‌دارِ حق و حقیقت و تدیّن و حجاب و شهدا و «ولایت خامنه‌ای، ولایتِ حیدر است»، وسط نبود!

سرِ جریان بنزین و هواپیمای اکراین و انتخابات سال‌های قبلِ ریاست جمهوری هم این دشمنی مردم با هم و نفرت از دین دیده می‌شد ولی این بار دیگر به لطفِ تدابیر و رایزنی‌های حضرات کامل و بارز شد. البتّه که ملّت، مرگِ دخترک را علَم عثمان کرند و طبیعی هم بود، چون جامعه‌ی ناراضی، مردمانِ خسته از معاش و ازدواج و فرزندآوریِ سخت و تماشای تبعیض و تزویر و دزدی‌های کلان، نیاز به جرقّه و بهانه دارند. از بیرون هم که اسرائیلِ ملعون و یارانش منتظر لغزش و ضعف ما بودند تا ضربه‌ی خود را وارد کنند و چون همیشه تا دلشان خواست، جولان دادند! حیفِ خونِ گرم و پاکِ سربازها و سردارهایمان، قلبِ شکسته و چشمِ ترِ مادران و همسران و فرزندان‌شان، و البتّه حیفِ چادر و حجاب و جنابِ بلندش!

خب من با توجّه به این که اصلاً عاقبتِ تشکیل حکومت را بی‌وجود معصوم همین می‌دانم و خودِ حضرات هم به مضمون فرموده‌اند، نکنید که عاقبت مانند گنجشکی در مُشتِ دشمنان‌تان خواهی شد و تنها هزینه خواهید داد و نتیجه ندارد؛ در این نزدیک به چهل سال عمری که از خدا گرفتم و با سابقه ِ هفده سال تدریس و تماشای مردم و نسلِ جدید از نزدیک، شاهد بودم که چطور به لطفِ آقایان، ارزش‌ها تبدیل به ضدّ ارزش شد و چطور فاصله‌ی عامّه از دین و دینداری و متدیّنان بیشتر! قبل‌تر اگر طرف خودش دین نداشت، دیگر به روحانی و متدیّن و محجّبه کاری نداشت، علما احترام داشتند و قرآنِ خدا و اولیای الهی عزیز بودند!  ولی حالا چه؟!

یک خاطرۀ تلخ: می‌نویسم برای ثبت در تاریخ و تا یادم نرود و بعدتر بخوانم برای دخترکم:

هفته‌ی قبل به چشم دیدم که سربازانِ جانم فدای رهبر، با لباس‌های یک دست سیاه، با باتوم‌های بزرگ‌تر از حدِّ تصوّر، چطور حیدرحیدرگویان، دختربچّه‌های مردم را سیاه و کبود کردند! رفته بودم خرید و ناگهان دیدم وسطِ معرکه گیر افتادم. هولناک بود. خشونت و فریادهایشان، هیبت‌شان، نگا‌‌ه‌شان... و البتّه به ظاهر، با چادری که بر سر داشتم، طرفِ آن‌ها بودم و البتّه‌تر در امان  ولی در بازگشت و در ماشین، با خودم فکر می‌کردم که دخترک اگر دانش‌آموز و یا دانشجوی من باشد، شب، وقتِ خواب اگر در بازداشتگاه نباشد و در تختش، مشغول تیمارِ کبودی‌ها و زخم‌هایش باشد، چه حالی نسبت به حیدرِ کرّار خواهد داشت؟!  فردا در کلاس وقتی برایش از زنِ یهودی و خلخالش، از مهربانی امام با دشمنش، از تذکار و رافت امام حسین ع با شمر در گودال قتلگاهش، از بانوی دو عالم و دعاهای شبانه‌ برای آن همسایگانِ ملعونش بگویم، چه خواهد گفت؟ چه نخواهد گفت؟ چه فکر می‌کند؟ چه فکر نمی‌کند؟ کدام را باور می‌کند؟ من را یا آن کبودی‌ها و زخم‌ها را؟!  فردا پدرش، برادرش، همسرش، خشم و نفرتش را بر سرِ چه کسی خالی می‌کند؟ جوانِ ریش‌دارِ مدافعِ حرم، مشغولِ عزاداری و خدمت در خیمۀ حسینی یا خانمِ محجّبۀ بچّه در بغل در ماشین و خیابان؟

خلاصه که جنابِ حکومت! خسته نباشید و خداقوّت!

      هربار انتخابات شد، بابتِ حمایت از تنها حکومتِ شیعه، به قصدِ قربت و محبّت به حتّی همین نامِ ظاهری معصومین، سعی کردم به آن که پاک و پاکیزه‌تر است و به خدا و پیغمبر نزدیک‌تر، رای بدهم. هر بار در کلاس و خانواده و  این طرف و آن طرف بحث شد، هر بار جنایتی شد، اشتیاهی رخ داد، دزدی و تزویر و نفاقی رو شد،  از خوبی‌ها و ارزش‌ها و خدمات گفتم، شهدا و آرمان‌ها و آرزوها را وسط کشیدم ولی چند روزی هست، به این فکر می‌کنم که مبادا فردا بابتِ همۀ آن‌ها مجبور شوم، در پیشگاه خدا و حجّتِ خدا پاسخگو باشم! 

پی‌نوشت تو بخوان دل‌نوشت: از این بی‌حجابی و فسادِ درحالِ توسعه، از این نفرتِ میانِ ملّت می‌ترسم، دلم برای نوجوان‌ها می‌تپد، برای دخترها و پسرهایمان، برای اعتقاد و باورشان، برای قلب‌هایشان، از این فتنه‌های آخرالزّمان... 

پی‌نوشت آهنگی: آن ترانه و آهنگ «شروین» هم که معروف شد و همه‌گیر، خیلی دوست می‌دارم. قشنگ است و واقعی و شنیدنی. گرچه می‌دانم، تکفیرم می‌کنید. به نظرم، بازداشت او هم خیلی کارِ ضایع و بد و موجبِ آبروریزی بود!  

به قولِ سهراب: «جای مردانِ سیاست، بنشانید درخت»!  اعیادِ ماهِ ربیع و به درک واصل شدنِ دشمنانِ اهلِ بیت علیهم السّلام بر شما مبارک! این‌حا خدمتِ امامِ رءوف دعاگو هستم و ناءب الزّیاره! برایتان عیدی هم از آقا خواهم گرفت، اِن‌شاءلله! :)

۱۵ ۴
دخترِ بی بی
۲۱ مهر ۱۴:۴۶

نان پدر شیر مادر حلالت💚

پاسخ :

سلامت باشی عزیزم. به همچنین. 🙏🏻❤
سر گشته
۲۱ مهر ۱۶:۵۶

سلام

 

اون افرادی که شما ازشون صحبت می کنید قبل از این اتفاقات هم همه چیز رو به پای خدا و پیغمبر و اسلام و روحانیت و ... می گذاشتند. چرا؟ بخاطر عملکرد جمهوری اسلامی؟ نه. بخاطر عدم شناخت از اسلام و جمهوری اسلامی. بخاطر عدم اطلاع از حقیقت و پر شدن فکر و ذهن شون از دروغ رسانه ها. بخاطر عدم تحلیل و تفکر و از همه مهم تر واقعا همین هست.

 

اگر شعار یا عمل کسانی که تو خیابون ها اومدند نسبتی با این مشکلات معیشتی و ... داشت حرف شما درست بود ولی اینطور نیست.

 

اگر حکومت اسلامی تشکیل نشه به نظر شما چاره چیه؟ فقط اسلام شخصی و فردی رو بگیریم و سایر احکام اجتماعی و حکومتی اسلام رو رها کنیم؟ بعد آیا اجازه میدن به همون احکام فردی هم عمل کنیم؟ ممنوعیت تجمعات مذهبی، ممنوعیت حجاب و هزاران بلای دیگری که سر مسلمان های سایر کشورها اومده رو بر سر ما نمیارن؟ بعد ما چه حجتی نزد خدا داریم که می تونستیم به این احکام عمل کنیم و نکردیم؟

بعد واقعا "قبل‌تر اگر طرف خودش دین نداشت، دیگر به روحانی و متدیّن و محجّبه کاری نداشت، علما احترام داشتند و قرآنِ خدا و اولیای الهی عزیز بودند!"؟

پاسخ :

سلام بر شما 
یعنی از عملکردِ حکومت دفاع می‌کنید؟! کدام دروغ؟ کدام رسانه؟ نگاه کنید! آفتاب آمد دلیلِ آفتاب!

در متن عرض کردم، ظاهر و باطنِ جامعه و از بهانه‌ها و آستانه‌ی تحمّلِ مردم گفتم. 

چاره فرج امامِ معصوم است ولاغیر!  تشکیلِ حکومتِ اسلامی مزایا و معایبی دارد که معایب و هزینه‌هایش بیش از منافع و مزایای آن است. 
دفعِ دخلِ مقدّر: من از حجّتیّه پیروی نمی‌کنم! 
جانباز
۲۱ مهر ۱۹:۳۸

سلام 

جانم فدای رهبر و مرگ بر ضد ولایت فقیه

همین

پاسخ :

سلام بر شما
اِن‌شاءلله که ماجور باشید. 
سارا سماواتی منفرد
۲۱ مهر ۲۱:۴۳

سلام

حرف دل بود و بر جان نشست و کاش گوش ها کر نبود .

پاسخ :

سلام بر شما 
سپاس که مطالعه کردید. 
De Sire
۲۲ مهر ۱۷:۴۸

سلام. آب‌گینه‌ عزیزم، بخش زیادی از متنی که نوشتی حرف دل منم هست. هرچند در مورد اون بخش حکومت اسلامی مطالعه کافی برای اظهار نظر ندارم... 

همه می‌دونیم که الان جای خوبی نیستیم، می‌دونیم که خییییلی جاها خراب کردن، دل مردم رو شکوندن، اعتماد مردم رو از بین بردن،  ولی حتما شما هم موافقی که این راهش نیست، نه؟ 

 

پاسخ :

سلام عزیزم
از قضا من فکر می‌کنم که خیلی جای خوبی هستیم. خیلی جای امیدواری هست که اِن‌شاءلله آن مدینه‌ی فاضله را درک کنیم. آخرِ آخرالزّمانیم و این دست فتنه‌ها طبیعی‌ست. 
بابتِ اعتراضات حتماِ راهش این نیست ولی انگار جز این راهی ندارند. کی و کجا حرفِ مردم شنیده می‌شود؟ خدا هم صدای بلندِ مظلوم را به رسمیّت شناخته، جانم! 

عین الف
۲۳ مهر ۲۰:۰۹

سلام علیکم

عید با تأخیر بر شما مبارک!

پاسخ :

سلام جناب
سپاس‌گزارم. 
سوما ..
۲۴ مهر ۰۰:۵۶

سلام آبگینۀ عزیزم
چقدر خشم و غضبت را از ظلمی که به اسم اسلام و پیامبر و اهل بیت می‌شود می‌فهمم و با تو هم نظرم
ممنونم که نوشتی

پاسخ :

سلام عزیزم
ممنون که خواندی خانم دکتر.
سر گشته
۲۶ مهر ۱۸:۰۲

از اصل نظام بله ولی لزوما از انتخاب های مردم و علمکرد نمایندگان مردم نه. سررشته ی مشکلات و نارضایتی ها هم در انتخاب خود مردم هست. اهمیت ندادن به انتخابات، از روی هوی و هوس رای دادن، لیستی رای دادن، افتادن در دام رسانه ها و دروغ هاشون و بازی های روانی و دو قطبی ها و ... .

کمتر رسانه ای رو میشه پیدا کرد که در پوشش اخبار با مردم کاملا صادق باشه. به همین خاطر هم تحلیل و تفکر مهم هست. چون کمتر رسانه ای هست که مستقل باشه. بنابراین اعتماد به رسانه های خارجی که آتش درگیری ها رو گرم نگه می دارند قطعا باید کمتر هم باشه. ولی ظاهرا بین معتریضین این روزها بیشتر از همه ی رسانه هاست.

منزل ما نزدیک یکی از محل های تجمعات و درگیری های اخیر هست. خیلی از مسائل رو از نزدیک دیدم و واقعا خیلی سوالات دارم که پاسخ شون فرض شما در مورد آستانه ی تحمل و نارضایتی های مردمی و ... رو رد می کنه.

مثل این که چی شد که اصلا اعتراضات و درگیری ها آغاز شد؟ یعنی میشه قبول کرد که مردم به خاطر یک مسئله ی مبهم که از ابتدا در مورد حقیقت داشتنش شک و تردید زیادی بود به خیابان ها اومدن ولی مثلا برای حادثه هواپیمای اوکراینی که عیان بود یا گرانی ها و افزایش قیمت ها علنی یا برملا شدن دزدی های کلان یا محاکمه نشدن مسئولین فاسد یا ... به خیابان ها نیومدن؟ بنده نمی تونم باور کنم که این قضایا برنامه ریزی شده نبوده.

یا مثلا عرض کردم شعارهایی که داده میشه. واقعا شعارها نباید با مسائل معیشتی و مشکلات مردم یک نستبی داشته باشه؟ والا ما هم تو همین کشور هستیم و تو همین مشکلات قرار داریم ولی هر قدر فکر می کنم واقعا نمی فهمم چطور میشه این جماعت رو به مردم عادی و نارضایتی هاشون ارتباط داد. که اگر لااقل شعارها درست بود خیلی از مردم همراهی می کردند و باز میشد گفت مشکل تجمع کننده ها واقعا ارتباطی با مشکلات کشور داره.

محل تجمعات هم برای بنده عجیب هست. اگر بخوایم واقع گرایانه بگیم به خاطر مشکلات معیشتی قاعدتا تجمعات باید پایین شهر و توسط مردم کمتر برخوردار باشه نه پارک ملت و تقی آباد و ابتدای وکیل آباد و هفت تیر و ... . سال 71 هم بخاطر مشکلات معیشتی و تورم دولت سازندگی مردم اعتراض کردند که از طلاب شروع شد و جمعیت زیادی همراهی کردند و برعکس تجمعات بالاشهری به سادگی هم مردم کوتاه نیومدند و پراکنده نشدند. مقایسه کنید با اعتراضات این روزها واقعا شباهتی دارند؟

یا مقایسه کنید با تجمعاتی که در مقابل استانداری اتفاق افتاده و میفته. تجمعاتی که اغلب به حق و درست بودند. یعنی واقعا کسانی که این روزها باعث تجمعات و درگیری ها میشن از مالباختگان موسسات مالی بیشتر علیه حکومت عقده دارند؟ شعار و عمل و درگیری و محل تجمع و قشر تجمع کننده و ... رو با هم مقایسه کنید. اگر واقعا مشکل نارضایتی هایی هست که شما فرمودید چرا مقابل استانداری، شهرداری و بناهای سیاسی یا مقابل منازل خانواده های نمایندگان مجلس و شورای شهر و ... یا مقابل منازل بزرگان و ریش سفیدان و علماء برای همراهی کردن شون و خیلی محل های معقول تر دیگه نیست؟ لااقل چرا جلوی صدا و سیما و ساختمان فلان رسانه و روزنامه و ... نیست؟

خیلی سوالات مشابه زیاد هست مثل اتفاقاتی که در تجمعات میفته و کارهایی که معترضین می کنند. یا اتفاقاتی که خارج از تجمعات میفته. یا این که چه گروه ها و اقشاری در تجمعات هستند و ... .

 

تا موقع فرج چاره چیه؟ یعنی شما میگید وضعیت مسلمانان سایر کشورها که حکومت اسلامی تشکیل ندادن بهتر هست؟ حجت شون نزد خدا برای عمل نکردن به دستورات دینی چیه؟ حجت مایی که در این حکومت هستیم اگر این حکومت از بین بره چیه؟

تعارض بین انسان ها از زمان حضرت آدم ع بوده و هست. قبل از این حکومت هم بوده و حین و بعد از این حکومت هم هست. هر کار هم که بکنیم کافر و مشرک از دین و عمل ما راضی نخواهد شد مگر این که به مسلک خودشون باشیم.

پاسخ :

سلامِ دوباره و عذرخواهم بابتِ تاخیر در پاسخ.

خب نظرم را که در بابِ اصلِ تشکیلِ نظام عرض کرده بودم. گرچه دیگر بعد از تشکیل دولتِ اسلامی و آن همه هزینه‌ی مادی و معنوی و برپایی تنها پرچمِ شیعه در جهان، عقل و منطق حکم می‌کند که ان را حمایت کرد و از آن دفاع کرد و خودم این کار را تا جایی که ممکن بود و هست انجام دادم و می‌دهم.
خب در بابِ مصائبِ این روزها و دلیلش که آن را ناشی از انتخابات و مردم می‌دانید با شما همراه نیستم. شکر خدا در این چهل و اندی سال، همۀ گروه‌ها فرصت عرضِ اندام پیدا کردند. هیچ حزب و هیچ نگاهی نخواست یا نتوانست.  
درست به دلیلی که برشمردید، اعتماد به رسانه‌ی داخلی هم ممکن نیست. نزدیک به دو ماه یعنی 60 روز است که کشور در بلوا و آتش است و حضرات و رسانۀ ملّی اعلام می‌کنند: عدّۀ قلیلی فریب‌خورده!
حتماً برنامه ریزی شده! در متن عرض کردم در بابِ نقشِ اسرائیل و آمریکا. ولی آیا اعتراض و نارضایتی وجود ندارد؟ چرا مردم مثلِ اوّلِ انقلاب نیستند؟!
شعارها و برخی مطالبات بسیار سخیف و بی معناست. حق دارید. چون انقلاب نیست. چون معنا و جهان‌بینی ندارند. چون رهبر ندارند. چون متّحد نیستند. ولی همه در یک چیز مشترکند! مع الاسف! بدبختانه حذفِ روحانی و آخوند و دین از حکومت! و باید برای این خون گریه کرد!
عجب! شما هم مشهد هستید!
بله؛ فرمایشِ شما متین است و صحیح. اعتراضات با یک پشتوانهِ‌ی فکری و تعقّلی آغاز نشد، با تهییج دشمن هم دامن زده شده ولی چرا برخی مردم با آن همراهی می‌کنند؟ چرا دیگر تن به قوانین و بایدها و نبایدها نمی‌دهند؟ چون نارضایتی های قبلی وجود دارد. چون ناکارآمدی حکومت اسلامی بعد از 40 سال ثابت شده. چون آبروی دین را بردند!

ببینید! اگر بخواهم توضیح بدهم، بسیار مطوّل خواهد شد. به گمانم یک باری سه یا چهار سال پیش در بحثی این مسئله را مطرح کردم. شاید در همین خانه و شاید هم نزد همسایه‌ها. الان حضور ذهن ندارم. خیلی هم اصرار بر پذیرش دیگران ندارم. بی اغراق، نظرِ دیگران هم برایم محترم است. به خصوص در این مورد که بین علمای بزرگ اختلاف است چه برسد به منِ کمترین. ولی به طورِ خلاصه، با تشکیلِ حکومتِ اسلامی بدونِ امامِ معصوم موافق نیستم. چون اقتضائات و امکاناتِ کافی برای آن وجود ندارد. حالا آقای خمینی بر اساسِ اجتهاد تشخیص دادند که ما مامور به تکلیف هستیم و نه نتیجه، مردم هم استقبال کردند و همراهی کردند و انقلاب رخ داد و پیروز شد. و بعد از آن دیگر باید حمایت و دفاع کرد. همان‌طور که در بالا گفتم ولی معتقدم که معایبِ این کار بیشتر از مزایای آن بود.بدترینش هم همان بود که در سطرِ اوّلِ سیاهه نوشته بودم و بابتِ این اعتقادهای از دست رفته، این بدبینی به دین و علما و این مصیبتِ وحشتناکِِ عمّامه پرانی :((( 

امام فرمودند: محاسن و نیکی‌های ما را برای مردم بگویید و جذب خواهند شد. مردمِ ما با دین تعارض نداشتند. چنان که اوّلِ انقلاب هم کافر و بی حجاب آمدند زیرِ علمِ آقای خمینی و سینه زدند. هر عیب که هست از مسلمانیِ ماست!        

ستاره
۲۹ مهر ۱۳:۴۶

دلم براتون تنگ شده بود.

همون اول که در وبلاگ قبلی گفتید نمی نویسید، به مهتدی جان گفتم که اگر آدرسی از خانم موسوی پیدا کردید به من هم بدهید.
اردیبهشت 1400 خاله ام را که فقط 10 سال از من بزرگتر بود اما به قول خودش مادرخوانده ام بود، از دست دادم و خودم حتی سراغ مهتدی جان را هم نگرفتم. از اوایل 1400 هم وبلاگ هایی که دنبال می کردم کمی برایم طوری بودند که تصمیم گرفتم وبلاگ خوانی را ترک کنم. امروز بعد از بیشتر از یکسال تصمیم گرفتم به مهتدی سر بزنم و شما را هم پیدا کردم. شکر. البته پستی دیدم که ظاهرا شما هم 1400 سختی داشتید و الان کمی بهمم ریخت. برای همه آرزوی رحمت و مغفرت و رضوان دارم.

پاسخ :

سلام و سپاس
لطف دارید.
عرضِ تسلیت دارم و آرزوی اجر و صبرِ فراوان.
... نجفی
۳۰ مهر ۱۷:۵۲

وقتی بی بصیرت باشی و از اهمیت و ارزش تنفس در حکومتی که پی بسترسازی ظهور امام زمان است(ولو امام زمان را هم فدایی همین حکومت بداند) بد بنویسی یعنی باید در دیانت نداشته و سواد مفقودت شک کنی حاج خانوم:)))

به احتمال قوی جواب👆 بعضی از دوستان و نادوستان به شما بابت نوشتن متن بالا.

میگم یخده درباره مقوله اراده ازلی خدا بیشتر تفکر کنید، استاد موسوی ارجمند بصیر. تا ببینید این حکومت حتما باید می اومد. حدیث هم داریم که قبل اومدن آقا باید همه امتحان پس بدن تا بعدا مدعی نشن که ما اگه بودیم فلان می شد و بهمان. شایداحمد کسروی لعین که گفت ایران یه حکومت به ملاها بدهکاره همون حدیث رو دیده باشه!

در کل وقتی ضربه به هویت تشیع بخوره(با تبدیل ماهیت ولایت و برائت) شما فکر می کنید انتظار بقا چیز معقولیه؟ سنت های الهی زینه المجالس کره خاک نیست.

مضحک اینکه همین روهم که مطرح می کنی همین خودحق پندارها میگن: "جبهه حق همیشه مظلوم و اندک بوده." خاک بر فرق سرتون.

تنها راه نجات رسیدن به مرحله اضطرار و نیاز به حجت علیه السلامه که این نه محوریت برنامه های حکومته نه جامعه ما. پس به نظرم بهتره شخصا دنبال این باشیم تا شاید شرمساری ما کمتر بشه بعدا.

ممنون به خاطر نیابت دعا و سلام و زیارت.

پاسخ :

پناه بر خدا! جانِ من و عالَم فدای آن امامِ معصوم و مظلوم!
بله کاملاً موافقم؛ از منظرِ ملکوتی و معنوی درست می‌فرمایید. ولی خب بالاخره اسباب و لوازمِ مادی و دنیوی را هم باید ملاحظه کرد و اشکالش را برشمرد.
به به! چه جملۀ درخشانی! هویّت شیعه و ...

التماسِ دعا
خدمتِ بانوی کرامت عرض کنید: دلتنگم و ماهی‌ها حوض‌شان بی آب است...
آب‌گینه
۱۴ آبان ۱۵:۳۷

سلام علیکم

بنده خدایی بی نام نظراتی خصوصی فرستادند.

جملات و کلماتِ شما کنارِ هم برای من مفهومی ندارند. متوجّهِ منظورتان نمیشوم.  

آدرس هم قرار ندادید که در همان جا منظورتان را بپرسم. لذا این‌جا پیام گذاشتم.

 

سر گشته
۱۴ آبان ۲۲:۳۳

سلام علیکم

خواهش می کنم. البته انتظار نداشتم این بحث ادامه داشته باشه.

 

در این مطلب که خیلی اثری از حمایت و دفاع نبود. گناه دیگران رو هم به پای نظام گذاشتید.

 

یکی از مشکلاتی که بنده گفتم هم اتفاقا همین مشکل گروه ها و احزاب بود. لیستی رای دادن. خودش یک مصیبته. صحبت زیاد هست ولی حاشیه است.

 

بله بنده هم عرض کردم هیچ رسانه ای! البته رسانه به معنای امروزی. عده قلیل فریب خورده و برنامه ریزی شده رو هم بزرگان و علماء گفتند و رسانه تکرار کرد.

شما برگشتید به همون صحبت قبلی تون. بله نارضایتی وجود داره ولی نسبت این اعتشاشات با نارضایتی ها چیه؟ چطور این ها رو میشه با نارضایتی ها مرتبط دونست؟ بنده نمی فهمم اگر رهبری و جهان بینی و اتحاد نیود اصل موضوع انتقاد و نارضایتی از حرکات حذف باید بشه؟ یعنی اون کسی که تو خیابون میاد نمی دونه چرا معترضه که یک رهبر باید بهش بگه؟! اگه نمی دونه چرا میاد؟ و اگر می دونه چرا اعتراضش با نارضایتیش نسبتی نداره؟ و البته که رهبری داره و همون رهبری هست که جریان رو به این شکل مدیریت کرده. و به همین خاطر اون عده فلیل تحت این جریان رو فریب خورده معرفی می کنند.

و برعکس شما معتقدم هر چه از عمر این نظام گذشته کارآمدیش نسبت به سایر نظام های سیاسی دنیا بیشتر و بیشتر روشن شده و میشه ان شاءالله. ولی در نسبت با حکومت معصوم قطعا ضعیف و پر نقصان هست.

 

کاش اینطور که شما میگید بود. اون وقت این همه پیامبران و صلحا و حجت های الهی و حتی امام معصومی که عرض کردید کشته نمی شدند. ولی اینطور نبوده و نیست. همیشه این تعارض ها وجود داشته و امروز هم تفاوتی با دیروز نداره.

و برعکس هر قدر جبهه ی حق از حق عقب نیشینی کرده تعارض و دشمنی جبهه ی باطل بیشتر شده. به برکت همین نظام هست که امروز تمام زور دشمنان حق به مسئله ی حجاب رسیده وگرنه اگر این نظام نبود مسئله ی حجاب در همون چهل سال پیش حل شده بود و امروز یک عده قلیل از مسلمانان باید بر سر ترویج همجنس گرایی و ... می جنگیدند. به برکت این نظام هست که امروز میشه از خوبی های معصوم حرف زد و مردم رو به سمت شون جذب کرد وگرنه امروز باید بر سر اصل وجود خیر و شر و حق و باطل با نسبی گراها بحث می کردیم.

خیلی از عیب ها از مسلمانی ماست ولی از اصل نظام نیست. خیلی عیب ها از مسلمانی ماست که هیچ ارتباطی با اعتراضات این روزها هم نداره. هیچ ارتباطی با علماء و عمامه پرانی ها و ریختن خون اون طلبه ی بی گناه و نیروهای انتظامی و بسیج و مردم عادی نداره. مگر این که مخاطب دروغ و جوسازی های رسانه های دشمن بشیم. بعد میشه گفت همه این ها به هم مرتبطه. حتی میشه گفت علی علیه السلام هم مثلا قاتل عثمان هست یا حسین علیه السلام در طمع حکومت یزید شورش کرده یا ... .

 

محفوظ باشید ان شاءالله

پاسخ :

سلام دوباره بر شما 
در بابِ سیاست بیشتر حرف نمی‌زنم و توضیح نمی‌دهم. نظرتان محترم است و من با آن همراه نیستم.
ولی در بابِ حفظِ حجاب و دین و خوبی‌های معصوم و..‌. 
مشکل این‌جاست که شما نظام را مطابق با اسلام می‌دانید! 
هزار و اندی سال بدونِ وجودِ این انقلاب، دینِ خدا و نامِ حضرات و نورِ الهی حفظ شد. این وعده‌ی الهی است و نیازی به ما و انقلابِ ما و برکتش ندارد! 
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ 

سر گشته
۱۵ آبان ۰۹:۲۰

سلام

بنده نگفتم این نظام مطابق با اسلام هست. "در نسبت با حکومت معصوم قطعا ضعیف و پر نقصان است".

نظامی که به دست و با تایید اولیاء الهی تشکیل و تایید شده شاید در ادامه ی همون مشیت الهی باشه که نور الهی رو گسترش میده.

پاسخ :

سلام علیکم
شما نوشتید اگر نظام نبود، چنین و چنان...
اولیای الهی؟! تایید شده؟!
شاید؟!

پسر انسان
۱۶ آبان ۱۷:۱۸

سلام.
به پای دین نوشته میشه چون سیاتمدار 43 سال تصمیم گرفته دین را ابزار کنه و به تصمیماتش وجهه شرعی ببخشه!
و این یعنی اصل رذالت

پاسخ :

سلام بر شما 
همین‌طوره!
وفا
۲۶ آذر ۰۰:۲۰

وقت هایی که از زیادی سخن.. سخن نگفتن را ترجیح میدهم...!!!
 

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد

وَ

عَجِّل فَرَجَهُم!